به نام خدا
فرهنگان رازی اینبار با همکاری بابک بهاری پس ازسلسلهنشست های شعر جهان دست به برگزاری نخستین نشست از سلسله نشست های هنرهای تجسمی زد." هنر موزی، هنر موذی". اساس پرسمان نشست واکاوایی اثر تجسمی هنرمفهومی؛ با نام کمدین، ((کاتالان)) هنرمند ایتالیایی بود.
در آغاز پس از دقیقه ای سکوت به نشان مهر و یاد کشته شدگانحادثه ی هواپیمایی، چکیده ی کتاب های برگزیده مربوط به پرسمان نشست نام برده شد: هنر چیست؟- هنر مفهومی،آغاز بی پایان- هنر بعد از1960- نظریه ی هنر معاصر- آیا این هنر است؟- هنر برای من تو او و مقاله ی مرد کور.به گفته ی آقای بهاری آقای علی رامین را میتوان از جمله ارزنده ترین برگرداننده های کتاب های هنری دانست.
کمدین، موزی که کاتالان با نوار چسب پهن توسی رنگی بهدیوار چسباند و دوازده ساعت بعد هنرمند دیگری به نام داتونا ( در پرفرمنس-هنرمند گرسنه)خورده شد! مدیریت گالری می گوید که ایده را فروخته نه موز را! پرسشی که در خودآگاهو ناخودآگاه بیننده شکل می گیرد " آیا این هنر است؟" با توجه به گستردگیبازتاب و برجستگی این اثر در میان سه چهار هزار اثر دیگری که در همان نمایشگاه به نمایشدرآمده ، واگویه و دیدگاه های گوناگونی که موج وار در رومه ها و مطبوعات سرریز شدههمه و همه سبب شده تا توجه ویژه ای به اثر بشود. گالری بروئن ایالت میامی آثار تجسمیرا از 1400 نمایشگاه سراسر جهان جمع آوری کرده و به اجرا گذاشته است. اما چرا تنهاکمدین اینچنین هیجانی به راه می اندازد؟ آیا کارهایی از این دست در تاریخ هنرهایتجسمی اجرا شده است؟ تفاوت ها و شباهت های آثار دیگر کاتالان با این اثر در چیست؟ آیاخورده شدن موز اثر را کامل می کند و ایده اش را می سازد؟ آیا در کمدین طنز تنیده است؟طنز چه نقشی در پیدایش بیماری اخلاقی در جامعه و نیاز مدام توده به سرگرمی را داراست؟آیا به گفته ی فیلسوف آدرنو طنز در هنر به کمدی گرایش پیدا می کند و تلقین کننده یآن می شود که آشتی هست در حالی که سراسر زندگی را دشمنی و درگیری فرا گرفته؟ شاید بتوان گفت این پرسش ها تجسمی وار در نشست پاسخ داده شدند ( اجرای کمدینیافت شده، اجرای سمبلیک اثر خانم اونو The apple_اثریکه به سرنوشت کمدین مبتلا شد و بوسیله ی جان لئون خورده شد، اثر الهام گرفته شده یبابک بهاری از کمدین؛ با چسباندن ترکیبی از میوه های تقریبا هم فرم کنار هم، اجرای سه گانه ی مونالیزا، پخش کلیپ اجرای کمدین و عکس های آثار پیشین کاتالان).برای درک بهتر بابک بهاری می افزاید: آنچه مارسل دوشان پدر هنر مفهومی بدان اشاره میکند خنثی بودن شی بعنوان اثر ( نشانه بودن نه مصداق بودن ) است تا بتوان با آن پیوندیایجاد کرد. اشیای معمولی روزمره خودشان هستند مانند جعبه های مارک بریلو اما اگر هنرمند بسته بندی های شبیه آن را به قصدهنر بسازد همان جعبه ها مفهومی دیگر پیدا می کند و درباره چیزی جز کارکرد همیشگی شانمی باشند. در حقیقت درباره چیزی هستند.
-" پذیرفتن هنر مدرن به معنای رد و حتی هم سطح شمردنآن با هنر کلاسیک نیست. هر اثر مفهومی شایسته ی توجه ببینده نیست. با این همه پس هنرچیست؟ هنر خوب ایده ی خوب است."
همین ایده ی خوب پرسش و پاسخ های دوستدارهای هنر را باردیگر تا ساعتی به شوق آورد. ایده ها و دیدگاه هایی که امید است هم ادامه یابد و هم در آسمان تاریک هنری ایران سوسویی بیفروزد.
دی 1398
چرا هنر مدرن . است؟
دومین نشست از سلسله نشست های هنرهای تجسمی در فرهنگانرازی با پرسمان واکاوی کلیپ(چرا هنر مدرن بد است؟") از فلورزک نقاش رئالو استاد دانشگاه پراگا برگزار شد.
پس از پخش کلیپ، بابک بهاری همانند روال گذشته با معرفیکتاب های برگزیده، نشست را آغاز کرد؛ هنر مدرنیسم، هنر مفهومی، راهنمای هنر مدرن، زیباشناسی،هنر معاصر، دادا و سوررئالیسم، قدرت هنر از نگاه مارکسیسم، سه گانه ی دکتر سمیع آذر(مدیر گذشته ی موزه ی هنر های معاصر)، هنر زندگی اجتماعی، تاریخ هنر، تاریخ زشتی وتاریخ زیبایی از این جمله اند.
اما هنر چیست؟ فرآیندی که تعریفش را نمی دانیم ؛ اما بههرکسی که به شیوه ای با آن مرتبط می شود، تشخص می بخشد. هنر کلاسیک بنا به تعریفافلاطون به تقلید از طبیعت می پردازد و فلورزک هم با همین نگاه دست به نقد هنر مدرنمی زند. فلورزک هنر مدرن را بد می خواند ودر گفته هایش واژه هایی مانند زشت، بد، مشمئزکننده، بی ارزش و در نهایت پیشنهادش: آنچه خوب نیست را کنار بگذاریماست را بکار می برد که همسانی جالبی هم از جنس واژگان و هم پیشنهادش با متن سخنرانیهیتلر و سایر رهبرهای از این دست (استالین و مک کارتی) دارد؛ سیل لجن و مدفوع، جنونآمیز، احمقانه، وراجی، بی ارزش، آنچه را نمی فهمید نابود کنید. همین دستاویز به بیکاریو گاه به نابودی هنرمندهای سرشناس و ناشناس می انجامید.
پریشانی و تشویشنخستین واکنش توده به هنرمدرن است و بگفته ای؛ هنر مدرن پاسخ گوی فرهنگ عامیانهی توده ها نیست.
اکنون به مثالها بر می گردیم. مجسمه ی داوود و سنگ 340 تنی، دو اثری که او به مقایسه ی آنها می پردازداین اثرها در دو جایگاه و سبک متفاوت و بدون هیچ پیوند تاریخی و عقلانی با یکدیگرند،مجسمه داوود هنر دیداریست و برای حظ بصری بردن (شاید بتوان مجسمه داوود را با اثر موسیرودن قیاس کرد که هردو به بهره گیری از اسطوره، دین و بر اساس الگوهای زیباشناسی وتقلیدی هستند). ولی سنگ 340 تنی یک اثر مفهومی و حسی است که در ورودی موزه گذاشته شدهتا بازدیدکننده ها برای ورود از زیر آن رد شوند، ایده ی تازه و شیوه ی القای حس ترسیا از زیر کوه رد شدن. تجربه ای که با دیدن مجسمه ی داوود به ما دست نمی دهد. بابکبهاری با مثال شعر نو یادآوری می کند: با توجه به زمانه هنر دگرگون می شود و این به معنای برتری هنر نو یا بی ارزشی هنرکلاسیک نیست.
به جای گفتن اینکه هنر مدرن بد است چرا نمی گوییم: چراهنر نو مهم، جذاب و تاثیرگذار است؟ سه ویژگی اصلی هنر مدرن، آزادی بیان، تقدمایده بر اثر و نداشتن وابستگی به متریال خاص است. هنر مدرن هنر برای مخاطباست. ( مگر نه اثر سکوت جان کیج اگر در اتاقیخالی اجرا شود شکل نمی گیرد چون اثر با صداهای اتفاقی از تنفس و عطسه شنونده ها معناو شکل می گیرد. در حالی هر کدام از سمفونی های بتهوون در اجرا ارزش خودش را بدون آنهانیز خواهد داشت!).مخاطب ارتقا دهنده و گاه بخشی از اثر است.
آقای بهاری در جهت ثبات سخن درباره ی خلاقیت در هنر مدرن،تمرینی را با اثر *قاب عمیق* بوسیله ی جا به جا کردن چند میوه و شی در درونش اجرا میکند؛ " هنر مدرن جسارت نوآوری" به ما می دهد. ایده هایی که از ناخودآگاهمانسر می زند و می توان اجرا کرد ویژگی که هنر کلاسیک از آن کم بهره است. مجسمه ی داوودهمیشه داوود می ماند. دیگر ویژگی هنر مدرن تابعیت ذهنی هنرمندها از ذوق و سلیقه ی خودشانبجای تابعیت از ذهن سفارش دهندگان(شاهان، درباریان، اشراف) است و در پایان بهم ریزیزبان معیار از مهم ترین ویژگی های هنر مدرن هستند. پدیده ای که به شمار تک تک هنرمندهابرایش تعریفی وجود دارد. بهنگام ناقوسی دیگر از هنر مدرن به صدا در می آید: کلیپ" اورسس ورلی هنر را مرتب می کند". ایده ای نو و خلاقانه و سرگرم کننده برایپایان بندی بحث نشست که خود می تواند آغازی برای نشست های بعد باشد. هنر مرتب سازی!
درباره این سایت