محل تبلیغات شما

تیرباران زندگی



بیستمین جلسه از  سلسله مباحث شعر معاصر جهان که با تحلیل و بازخوانی بابک بهاری همراه است به بررسی شعر هایکو اختصاص دارد . 

هایکو» (Haiku) شعری کوتاه است و معمولا تصویری از طبیعت را در ذهن خواننده خلق می‌کند. هایکو کوتاه‌ترین شعر جهان محسوب می‌شود و تاریخچه ظهورش به ژاپن و قرن ۱۶ میلادی برمی‌گردد. این سبک شعری با تکیه بر فصل‌ها و نشانه‌های خود، تصویری شگفت‌انگیز را خلق می‌کند.

قالب شعری هایکو از به هم پیوستن ۱۷ هجا به‌صورت ۵-۷-۵ شکل ‌گرفته است. هایکوها دارای کی‌گُو (Kigo) یا فصل‌واژه‌ها و کایره‌جی (Kireji) یا برش‌واژه‌ها هستند.

هایکو در طول زمان به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده و سایر ملل دنیا هم با توجه به فرهنگ‌شان با آن ارتباط برقرار کرده‌اند و قطعات متعددی را بدین سبک سروده‌اند. این اشعار ساده و بی‌تکلف، درک زیبایی از هستی و فضای پیرامون را ترسیم می‌کنند که برای هر شخص، معنای متفاوتی را به ذهن متبادر می‌سازد. به همین دلیل، قافیه‌پردازی در آن دیده نمی‌شود تا سادگی این سبک بکر بماند و معنای‌اش برای همه، بدون پیچیدگی قابل تفسیر باشد.

گاهی این اشعار حس یک ایهام بزرگ را همراه‌شان دارد و همین امر، شاعرانگی و زیبایی ادبی این سبک را دوچندان کرده است. هایکو آغاز و پایانی را به شیوه پند و اندرز دنبال نمی‌کند و سعی می‌کند زندگی را فراتر از تصور در زمان حال بیافریند.

چند نمونه هایکو:

 بر بركه كهن                                                                  در ژرفنای آب                                                آه، نیلوفر صحرایی!
                                    

گسترده بر خرسنگی                                                       غوكی ناگاه فرو می‌جهد                                  دلو به دام افتاده است 



برگ های درخت.                                                            صدای آب.                                                      من در پی آب بودم.

    


" باشو"                                                                                                                                             "چی‌یو جو"

  
"آرت تور" ؛ سفر به دنیای هنر



به نام خدا»
نوزدهمین سلسله نشست های شعر جهان با پرسمان شعر "قورباغه ها"شاعر یهودی اتریشی اریش فرید ( با 40 کتاب شعر) در فرهنگان رازی برگزار شد. از برگردانندگان  شعر های این شاعر بزرگ می توان از علی عبداللهی، تورج رهنما، خسرو ناقد، ژیلا مشعشعی، محمد خلیلی، سعید رضوانی، میرزا آقاعسگری نام برد. دوران کودکی و نوجوانی شاعر در آشوب جنگ سپری می شود پدر خود را در 17 سالگی و در پی آن مادربزرگش را نیز بدست فاشیست ها از دست می دهد؛ از این رو او با سلاحش "شعر" از سرزمین هیتلر و بتهوون فرار می کند. وی پاک پیشه ی خود را شاعری می داند و در یکی از داستان هایش در پاسخ به این پرسش که آیا دوست دارد رئیس جمهور آمریکا شود یا شاعر،گزینه ی شاعر بودن را بر می گزیند، باور او به نفوذ ژرف و پایدار ادبیات بر جان آدمی بسیار بیشتر از خنثی کردن چند بمب اتمی در زمان ریاست جمهوریست، زیرا که ادبیات اثرش قرن ها پایدار به جا می ماند هم چنان که دگرگونی های بی شمار ایجاد می کند. اریش فرید شاعری زبانی ست، و با وجود شناخت شیوه ی سورئال ها و کالیگرام های آپولینر هرگز در هنرش از آنها بهره نمی گیرد؛ هایکو را تنها یک قالب کوتاه شعری می داند و از آن برای بیان ذهنیت خویش بهره می گیرد: به سنگ ها گفتند/ چرا انسان نمی شو ید/ سنگ ها گفتند/ هنوز بقدر کفایت سخت نشده ایم.
او خود را پیروی هیچ مکتبی نمی داند چنانچه در شعر ( رهایی از الگوهای بزرگ) از زبان داوینچی چنین می گوید: آنکه همیشه فقط از شخصیت های بزرگ نقل قول می آورد/ صرفا از حافظه اش بهره می برد/ نه از هوشش.
 از دیگر تکنیک هایی که اریش بکار می برد به اصطلاح " عکس و بلعکس" می باشد: دو نیمه بودن شعر؛ چنین که آغاز شعر تا مصرع پایانی نیمه نخست سپس آغاز نیمه ی دوم با همان مصرع پایانی نیمه اول و بازنویسی مصرع های بخش نخست از پایان به آغاز. اینگونه او پیچیده گویی را به سادگی می رساند."گاه در شماری از شعرها عنوان ، بخشی از شعر است مانند شعر (کشتن) که عنوان فعل تمامی سطر های شعر است: (کشتن)/وقتم را/مگسی را/.که اگر عنوان را بردارید شعری ابتر و جمله هایی بی فعل خواهید یافت.
 در ادامه پیام اختصاصی علی عبداللهی برگرداننده  شعر ((بی شوخی)) پخش و پنجره ای گشوده سوی نقد شعر معیار گردید.                                                                                شکل گیری مثلث فعل شوخی، جدی و مرگ در لحظه رخ می دهد. بکار گیری فعل ها(می زنند و می میرند) هنگامی به اوج خود می رسد که می تواند هم در گذشته، اکنون و آینده پیوسته در حال رخ دادن باشد.                                                                      نکته مهم این است که بوسیله ی یک ترجمه خوب ضرب المثلی به زبان فارسی افزوده شده ؛ شوخی شوخی_ جدی جدی.این مهمترین دستاورد را ادبیات فارسی از راه ترجمه به دست آورده و البته بوسیله یکی از مترجم های بسیارش آقای علی عبداللهی. در پایان بابک بهاری از دوستدارهای ادبیات خواست تا هر چه بیشتر با شناخت گنجایش های زبانی یک گام دیگر به رشد ادبی جهانی نزدیک تر شویم.

مهر1398


موسیقی سلتیک سبکی از موسیقی جهان است که جانش با آمیخته ای از سبک های بی شمار موسیقی زاده شده. موسیقی های مردمی و سنتی نزدیک به اروپای غربی. این موسیقی الهام گرفته شده از آوازهای شفاهی سالهای دور می باشد تا گستره ی پهناور موسیقی ها الکتریکی و نوین.Adrian von Ziegler موسیقی دان جوان سوییسی زاده در دسامبر 1389 از جمله کسانی ست که تکه های بسیاری شنیدنی در این سبک آفریده است.




 یک کار تمثیلی که جنبه هایی زیادی را در دل خودش گنجانده ؛پرسمان های فلسفی اجتماعی روانشناسی خودآگاهی و.به بیان آینه وار انسان مدرن می پردازد و درکش از جهان پیرامون.
براستی کاراکتر ما کجای این داستان هست؟
انیمه در حال پخش فصل پاییز 2019 می باشد.

ژاپن سرزمین: سامورایی، هیروشیما، هاراگیری، کابوکی و. هایکو. پس از پخش سرود ملی ژاپن بابک بهاری به خوانش وتوصیف هایکو یکی از محبوبترین قالب های شعری با معرفی چهار تن از ستون های هایکو(باشو، بوسون، ایسا، شیکی) در جهان پرداخت. سنجاقک/بی بال/ فلفل سرخ است. بهاری پس از معرفی مقاله مفصل باجلان فرخی(1353) با شصت پنج هایکو از باشو اعلام می دارد که اساس بررسی هایش از میان حدود پنجاه کتاب، پنج کتاب بیشتر نخواهد بود. 
هایکو: نخستین، مفصل ترین(1200هایکو) ،مهمترین و تاثیر گذارترین کتاب به ترجمه احمد شاملو و عسگر پاشایی است. از ویژه گی ها کتاب، ترجمه یکدست و خوشخوان وموجز و پانویس ها که گاه مفید:چه هیجان انگیز است زورق صید با قره غاز/ با این همه پس زمانی/ احساس اندوه می کردم.  در پانویس آمده در هنگام صید پرنده را گرسنه نگه می دارند و وقتی پرنده ماهی را صید می کند ان را حلق پرنده بینوا بیرون می کشند.گاه نیز توضیحات واضحات: روی ناقوس/ نشسته، خواب است/ پروانه.(شرحی مطول از ارتفاع ناقوس وخستگی پروانه و.) است. و توضیحات مفصل ذن و رابطه درهم تنیده اش با هایکو که بقول اقای پاشایی: لازمه درک  هایکو نیاز به سال ها ممارست و آشنایی با ذن و بودیسم و فرهنگ چین، هند و ژاپن می باشد. ن شالیکار/ همه چیزتان گلی ست/ الا آوازهایتان. توضیح اینکه شاملو نقش خودش را بیشتربلحاظ زبانی می داند.
دومین کتاب: آوای جهیدن غوک، به ترجمه زویا پیرزاد. ویژه گی مهم کتاب معرفی سن ریو(هایکو هایی طنزآمیز که به نام سراینده اش سن ریو خوانده می شود.) با بیست و هشت نمونه: عالم با خبر می شود/ از خسارت چینی فروش. لباسشوی محله/ درآمدش/ از چرک همسایگانش. در ادامه بابک بهاری همزمان با خواندن سومین هایکو: به فریاد" شمشیرها را بکشید"/ بالای اولین بام می گریزد/ نردبان فروش، از نردبان داخل سالن بالا می رود.
کتاب سوم: آنتولوژی هایکو، در این کتاب به سیر مفصل ادبیات و شعر ژاپن پرداخته شده و همچنین به توضیح واژگان فصل واژه(کی گو) و کی ری جی(برش واژه) با جداول مربوطه و توضیحات کاربردی و راهگشا مربوط به شعرها می باشد مثلا:هیچ یک چیزی نگفتند/ نه میزبان نه میهمان-/ نه گل های داودی. کافیست بدانیم که گل های داودی برای مراسم ترحیم می باشد.
کتاب بعدی: زنبور بر کف دست بودای خندان، مترجم قدرت اله ذاکری، ترجمه کتاب از زبان اصلی و مقدمه ای مفصل درباره فصل واژه و اینکه سه هزار واژه برایش است(توت فرنگی، بهار-هندوانه، تابستان) و اشاره پر رنگ به  نقش شیکی و کتابش درباره باشو(وراجی های باشو) و تحولات پس از شیکی می باشد(حتی اشاره می شود که، در ژاپن در بیمارستان هایی در بحران های روانی بیماران را به هایکو سرایی تشویق می کنند). سگ سیاه/ فانوس می شود/ جاده برفی -آنجا مردی خم می شود/ شادمان بر گلی/ اما آن شمشیر بلندش.در بخش پایانی بهاری با پرسش: محبوترین هایکو ها کدامند و چرا؟ با پاسخی چنین: جز آن هایکوهایی که به تصویر و تصور و تخیل درمی آیند هستند! به راستی آیا برای درک هایکو های بالا نیاز به سال ها ممارست و آشنایی با فرهنگ چین و هند و ژاپن دارد؟
در ادامه هیجده ترجمه از"برکه کهن باشو" بررسی شد. 
اما اخرین و متفاوت ترین کتاب، هایکو: ترجمه و نوشته خانم ناهاکو تاواراتانی(مدرس ادبیات در ژاپن و دکترای ادبیات فارسی و استاد زبان ژاپنی در ایران) ایشان برخلاف نظرات کتاب های بالا و سایر کتابهای ترجمه شده به فارسی( حدود یکصد کتاب) معتقد هستند که: هایکو با ذن پیوندی ندارد و اگرهم در اشعار باشو و سایرین نمود دارد به دلیل شرایط زیستی، ذهنی و موقعیتی زندگی شاعرانش بوده است نه ذاتی هایکو.زن نازا/ چه با محبت است/ چه با محبت است/ با عروسک هایش. ایشان درادامه چنین می نویسد:
" سخن آخر اینکه خواننده گان باید بی هیچ پیش زمینه ای با هایکو روبرو شوند و با ذهن آزاد آنرا بخوانند. هایکو مثل همه آثارادبی جهان خوب و بد دارد، لازم نیست اثری ضعیف را به صرف اینکه هایکو است به زور هضم کنید.
در پایان جلسه چند سن ریو توسط دوستان خوانده و با کلاه هایی که برویشان کلمه هایکو چاپ شده بود عکس به یادگارگرفتند. نوزاد مقام عالی رتبه/ زود یاد می گیرد/ دودستی قاپیدن را. تا به زبان می آورد/ ((: زن هاهمه.))/ دوروبرش را می پاید. به جان می کوشد/ منطقی باشد/ مست. زیر باران ناگهانی/ دوان دوان-/ کتی بدون سر.
اکبراسعدی

به نام خدا»
بیست و یکمین سلسله نشست های شعر جهان با پرسمان واکاوی گستره ی هایکو جهان در فرهنگان رازی برگزار شد. از برگرداننده های شاعرهای هایرا می توان از احمد پوری، نیکی کریمی، قدرت الله ذاکری، دکتر آبیز، شاملو و ع. پاشایی، عطا دانایی، فرشته پناهی، احمد محیط نام برد. تعریف کلاسیک هایکو, یکی از قالب های شعری ست که از دل قالب شعر بلند ژاپنی بیرون آمده، 17 هجایی ست و فصل واژه ها در آن به کار می روند. روندی که شیکی آن را برنتافت و هایکوهایی با شمارش هجای کمتر، بدون فصل واژه ها سرود که این روش توانست در دل تاریخ پیروان خود را بیابد.
هایکو وسوسه انگیز ترین قالب شعری جهان، مانند اکسیژن در جای جای جهان شتابان فراگیر شد و هم چنان نیز به راه خود ادامه دهد. سرآغاز آن بدست شاعرهای فرانسوی پس از بازگشت از ژاپن آغاز شد. در این میان ازرا پاوند نیز در حدود 1907 جذب این گنجایش می شود بطوری که نخستین هایکوی انگلیسی زبان را به او نسبت می دهند. اوج سلسله ی هایرایی پس از جنگ جهانی اول و پس از جنگ جهانی دوم راه خود را ساخت آن هم بوسیله ی ترجمه ی کتاب های هدف دار و کاملی که هنوز نیز مرجع به شمار می روند. هایکو بیرون از مرزهای ژاپن به همه چیز رنگ و معنا و در نتیجه برانگیختگی احساس می دهد. کاش مثل این روستا/ پیچیده میشدم/ در ردایی از برف
بر خلاف اشعار غیر هایکو که جنسیت شاعران در آن برجسته است, در هایکو جنسیت و شخصیت چندان نمود ندارد. اکثر هایکوها شبیه به هم هستند و به جز چند شاعر نام آشنا هایراها را به نام نمی شناسیم و از آن ها  جز پراکنده ای در جنگ ها شعری چیزی یافت نمی شود. در برابر این جریان قلب هایکو (( ایسا)) هنگام سرایش هایکو خوب احساس ما را درگیر می کند. کار او یک دیالوگ دو نفرست. شاعر تنها ببینده نیست بلکه همراه خواننده در متن قرار دارد. قرص ماه را/ به من بده/ کودکی میگرید
در ادبیات مردمی و محاوره هم در ایران و هم در جهان شعر کوتاه و تا حدی شبیه به موضوعیت هایکو شنیده و با موسیقی خوانده می شوند، مانند لیکو، لندی، واسونک، اما چه چیزی سبب شده هیچ کدام نتوانند با قالب شعری ژاپنی برابر کنند؟ " آزادی، شیوه و سادگی در سرودن. حتا کودکان هم می توانند هایکو بگویند و ویژگی های سنیشان را ناخودآگاه بروز دهند. 
از هایرایی میتوان دو تصور داشت " آموزه ها و تاثیر ذن" و ذات هایکو که در سادگی و آسانی نهفته است. برخلاف و جریان هایی پیش آمده میان ادبیاتی ها ذن ذاتی هایکو نیست بلکه گنجایشی ست افزون بر آن که بسیار کاربردی بوده برای پخش این گونه اندیشیدن.
در پایان نشست بابک بهاری از ریچارد رایت تا هایکو سراهای غیرژاپنی دیگر اثرهای برگزیده ای را خواند. وی یادآوری کرد که هیچگاه فراموش نکنیم هایکو تنها یک قالب شعری ست نه یک ارزش هنری. قالب شعریت نیست و این راز همه ی شاعران هست.
ماه/ به دام افتاده/ در پیچ رودخانه 

مرد مرده است/ ریشش این را نمیداند/ و همچنان میروید

چرا به من خیره شده ای/ زنبور/ من که گل نیستم

بگذار زندگی کنم لک لک عزیز/ این همه قورباغه هست/ برو یکی دیگه رو بخور

خفه شین جیرجیرکا/ بذارین ببینم/ زنم چی میگه

آبان 98

به نام خدا»
بیست و یکمین سلسله نشست های شعر جهان با پرسمان واکاوی گستره ی هایکو جهان در فرهنگان رازی برگزار شد. از برگرداننده های شاعرهای هایرا می توان از احمد پوری، نیکی کریمی، قدرت الله ذاکری، دکتر آبیز، شاملو و ع. پاشایی، عطا دانایی، فرشته پناهی، احمد محیط نام برد. تعریف کلاسیک هایکو, یکی از قالب های شعری ست که از دل قالب شعر بلند ژاپنی بیرون آمده، 17 هجایی ست و فصل واژه ها در آن به کار می روند. روندی که شیکی آن را برنتافت و هایکوهایی با شمارش هجای کمتر، بدون فصل واژه ها سرود که این روش توانست در دل تاریخ پیروان خود را بیابد.
هایکو وسوسه انگیز ترین قالب شعری جهان، مانند اکسیژن در جای جای جهان شتابان فراگیر شد و هم چنان نیز به راه خود ادامه دهد. سرآغاز آن بدست شاعرهای فرانسوی پس از بازگشت از ژاپن آغاز شد. در این میان ازرا پاوند نیز در حدود 1907 جذب این گنجایش می شود بطوری که نخستین هایکوی انگلیسی زبان را به او نسبت می دهند. اوج سلسله ی هایرایی پس از جنگ جهانی اول و پس از جنگ جهانی دوم راه خود را ساخت آن هم بوسیله ی ترجمه ی کتاب های هدف دار و کاملی که هنوز نیز مرجع به شمار می روند. هایکو بیرون از مرزهای ژاپن به همه چیز رنگ و معنا و در نتیجه برانگیختگی احساس می دهد. کاش مثل این روستا/ پیچیده میشدم/ در ردایی از برف
بر خلاف اشعار غیر هایکو که جنسیت شاعران در آن برجسته است, در هایکو جنسیت و شخصیت چندان نمود ندارد. اکثر هایکوها شبیه به هم هستند و به جز چند شاعر نام آشنا هایراها را به نام نمی شناسیم و از آن ها  جز پراکنده ای در جنگ ها شعری چیزی یافت نمی شود. در برابر این جریان قلب هایکو (( ایسا)) هنگام سرایش هایکو خوب احساس ما را درگیر می کند. کار او یک دیالوگ دو نفرست. شاعر تنها ببینده نیست بلکه همراه خواننده در متن قرار دارد. قرص ماه را/ به من بده/ کودکی میگرید
در ادبیات مردمی و محاوره هم در ایران و هم در جهان شعر کوتاه و تا حدی شبیه به موضوعیت هایکو شنیده و با موسیقی خوانده می شوند، مانند لیکو، لندی، واسونک، اما چه چیزی سبب شده هیچ کدام نتوانند با قالب شعری ژاپنی برابر کنند؟ " آزادی، شیوه و سادگی در سرودن. حتا کودکان هم می توانند هایکو بگویند و ویژگی های سنیشان را ناخودآگاه بروز دهند. 
از هایرایی میتوان دو تصور داشت " آموزه ها و تاثیر ذن" و ذات هایکو که در سادگی و آسانی نهفته است. برخلاف و جریان هایی پیش آمده میان ادبیاتی ها ذن ذاتی هایکو نیست بلکه گنجایشی ست افزون بر آن که بسیار کاربردی بوده برای پخش این گونه اندیشیدن.
در پایان نشست بابک بهاری از ریچارد رایت تا هایکو سراهای غیرژاپنی دیگر اثرهای برگزیده ای را خواند. وی یادآوری کرد که هیچگاه فراموش نکنیم هایکو تنها یک قالب شعری ست نه یک ارزش هنری. قالب شعریت نیست و این راز همه ی شاعران هست.
ماه/ به دام افتاده/ در پیچ رودخانه 

مرد مرده است/ ریشش این را نمیداند/ و همچنان میروید

چرا به من خیره شده ای/ زنبور/ من که گل نیستم

بگذار زندگی کنم لک لک عزیز/ این همه قورباغه هست/ برو یکی دیگه رو بخور

خفه شین جیرجیرکا/ بذارین ببینم/ زنم چی میگه

آبان 98

بیستمین جلسه از  سلسله مباحث شعر معاصر جهان که با تحلیل و بازخوانی بابک بهاری همراه است به بررسی شعر هایکو اختصاص دارد . 

هایکو» (Haiku) شعری کوتاه است و معمولا تصویری از طبیعت را در ذهن خواننده خلق می‌کند. هایکو کوتاه‌ترین شعر جهان محسوب می‌شود و تاریخچه ظهورش به ژاپن و قرن ۱۶ میلادی برمی‌گردد. این سبک شعری با تکیه بر فصل‌ها و نشانه‌های خود، تصویری شگفت‌انگیز را خلق می‌کند.

قالب شعری هایکو از به هم پیوستن ۱۷ هجا به‌صورت ۵-۷-۵ شکل ‌گرفته است. هایکوها دارای کی‌گُو (Kigo) یا فصل‌واژه‌ها و کایره‌جی (Kireji) یا برش‌واژه‌ها هستند.

هایکو در طول زمان به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده و سایر ملل دنیا هم با توجه به فرهنگ‌شان با آن ارتباط برقرار کرده‌اند و قطعات متعددی را بدین سبک سروده‌اند. این اشعار ساده و بی‌تکلف، درک زیبایی از هستی و فضای پیرامون را ترسیم می‌کنند که برای هر شخص، معنای متفاوتی را به ذهن متبادر می‌سازد. به همین دلیل، قافیه‌پردازی در آن دیده نمی‌شود تا سادگی این سبک بکر بماند و معنای‌اش برای همه، بدون پیچیدگی قابل تفسیر باشد.

گاهی این اشعار حس یک ایهام بزرگ را همراه‌شان دارد و همین امر، شاعرانگی و زیبایی ادبی این سبک را دوچندان کرده است. هایکو آغاز و پایانی را به شیوه پند و اندرز دنبال نمی‌کند و سعی می‌کند زندگی را فراتر از تصور در زمان حال بیافریند.

چند نمونه هایکو:

 بر بركه كهن                                                                  در ژرفنای آب                                                آه، نیلوفر صحرایی!
                                    

گسترده بر خرسنگی                                                       غوكی ناگاه فرو می‌جهد                                  دلو به دام افتاده است 



برگ های درخت.                                                            صدای آب.                                                      من در پی آب بودم.

    


" باشو"                                                                                                                                             "چی‌یو جو"

  
"آرت تور" ؛ سفر به دنیای هنر


به نام خدا»
بیست و دومین سلسله نشست های شعر جهان با پرسمان واکاوی ویژگی های سبک ادبی بورخس در فرهنگان رازی برگزار شد. آرژانتین سرزمینی با بیشترین مصرف گوشت قرمز، باوری چون نگه داشتن لاک پشت برای تصفیه آب ،گاچو ( به معنای روح آزاد). بورخس سراینده ی گاچوهاست. 4 کتاب شعر از بورخس به فارسی درآمده ، جسته و گریخته نیز در جنگ ها از وی چند شعری به چشم می خورد. برگردانندگان آثار بورخس می توان از احمد میرعلایی ، حسن تهرانی، ارسطو نوری، علی معصومی، بیژن الهی، احمد اخوت، قاسم صنعوی، امرایی و فریده حسن زاده نام برد. شهره ی او در ایران بیشتر برای داستان های کوتاهش می باشد. 
پس از معرفی شاعر در آغاز نشست کلیپی به زبان فارسی درباره ی سبک و مفهوم های بورخسی پخش شد. بورخس زاده ی بوینس آیرس آرژانتین در محله ی پالرمو( محله چاقو کش ها)، دارای پیشینه نظامی گری در خانواده، پدر انگلیسی و مادر آرژانتینی ست. پدر شاعر از  کارکشتگان ادبی( مترجم اشعار خیام) ، دارای کتابخانه ی باشکوهی بود. کودکی بورخس در همین کتابخانه به خواندن آثار از شرق تا غرب سپری می شود بطوری که نخستین اثر ترجمه ی شده او از زبان انگلیسی به اسپانیایی در سن نه سالگی رخ می دهد. او در گفتگویی می گوید: " نخست خود را خواننده می دانم سپس شاعر، پس از آن نویسنده و در پایان یک مقاله نویس! نتیجه تلاش بی امان بورخس در زندگی 86 ساله اش که 30 سال از آن در نابینایی به سر شد؛ 9 کتاب شعر، 5 مجموعه داستان کوتاه و صدها مقاله ی هنری و ی ست. شاعر در جایی دیگر می افزاید: " خواندن و نوشتن برایم بصورت یکسان لذت بخش است." 
در ادامه بابک بهاری واگویه ی دیگری از شاعر را درباره خالص بودن آثارش می خواند: " من همه ی نویسندگانی هستم که خوانده ام، همه ی مردمی هستم که با آنها برخورد داشته ام، من همه ی نیاکانم هستم."
نکته ی درنگ پذیر گام دوم نشست ناشناس ماندن شاعر تا سن پنجاه سالگی ست. روحیه ی توده ای( گرایش به لمپنیسم) و نظامی گری  کمابیش در همه داستان های کوتاهش و به دامن زدن به نوچه و نوچه گری، گوشه گیری و افسردگی، هیجان و احساس گرایی، رئیس گرایی و رفت و آمد طبقه متوسط در جاهای پست مانند قمارخانه ها ، کاباره ها و روسپی خانه ها می پردازد؛ همچنین به رسمیت نشناختن نمادهایی چون چگوارا (تایید کودتا علیه النده)در آمریکای لاتین از اساسی ترین مهم در این باره به شمار می روند. تنها پس از ترجمه ی آثار بورخس به زبان فرانسوی ست که کم کم نگاه ها به او روی می آورند. هر چند شاعر در سال های پایانی زندگیش از این تایید نظامی گری خویش پشیمان می شود و می گوید: " نظامی گری و دیکتاتوری حماقت را بر می انگیزد!" کلیپ یکی از شعرهای بورخس با برگردان آقای صفدری دوستدارهای ادبیات را از شوک خط مش اندیشه ی شاعر بیرون می آورد و به تمرکز نشست می افزاید.
در بخش سوم نشست بابک بهاری به هنر جعل روایت بورخس در شعرهایش اشاره می کند. جعلی که سرشار از وهم و رویا و افسانه هاییست که در ذهنش موج می زند. آشنایی او با فلسفه غرب تا شرق، از عطار و سیمرغ تا هایکو و آثار لاتین تنیدگی شگرفی میان شعرها و داستان هایش پدید آورده است و این تنیدگی می تواند هر خواننده ای را مست گرداند.
در پایان راه پاسخ بورخس به ماندگار شدن نامش در دل تاریخ چنین است:
-  انقدر بدبین نباشید آقا!


ببری به خاطر می آید، گرگ و میش هوا اینجا/ به کتابخانه ی وسیع و شلوغ جلال می بخشد/ و به نظر می رسد که قفسه های کتاب را در تیرگی وا می نهد/ معصوم، بی امان، خون آلود، مرتب/ در جنگل خویش و در روز خویش پرسه می زند.

آذر 98



به نام خدا

 

فرهنگان رازی اینبار با همکاری بابک بهاری پس ازسلسلهنشست های شعر جهان دست به برگزاری نخستین نشست از سلسله نشست های هنرهای تجسمی زد." هنر موزی، هنر موذی". اساس پرسمان  نشست واکاوایی اثر تجسمی هنرمفهومی؛ با نام کمدین، ((کاتالان)) هنرمند ایتالیایی بود.

در آغاز پس از دقیقه ای سکوت به نشان مهر و یاد کشته شدگانحادثه ی هواپیمایی، چکیده ی کتاب های برگزیده مربوط به پرسمان نشست نام برده شد:  هنر چیست؟- هنر مفهومی،آغاز بی پایان- هنر بعد از1960- نظریه ی هنر معاصر- آیا این هنر است؟- هنر برای من تو او و مقاله ی مرد کور.به گفته ی آقای بهاری  آقای علی رامین را میتوان از جمله ارزنده ترین برگرداننده های کتاب های هنری دانست.

کمدین، موزی که کاتالان با نوار چسب پهن توسی رنگی بهدیوار چسباند و دوازده ساعت بعد هنرمند دیگری به نام داتونا ( در پرفرمنس-هنرمند گرسنه)خورده شد! مدیریت گالری می گوید که ایده را فروخته نه موز را! پرسشی که در خودآگاهو ناخودآگاه بیننده شکل می گیرد " آیا این هنر است؟" با توجه به گستردگیبازتاب و برجستگی این اثر در میان سه چهار هزار اثر دیگری که در همان نمایشگاه به نمایشدرآمده ، واگویه و دیدگاه های گوناگونی که موج وار در رومه ها و مطبوعات سرریز شدههمه و همه سبب شده تا توجه ویژه ای به اثر بشود. گالری بروئن ایالت میامی آثار تجسمیرا از 1400 نمایشگاه سراسر جهان جمع آوری کرده و به اجرا گذاشته است. اما چرا تنهاکمدین اینچنین هیجانی به راه می اندازد؟ آیا کارهایی از این دست در تاریخ هنرهایتجسمی اجرا شده است؟ تفاوت ها و شباهت های آثار دیگر کاتالان با این اثر در چیست؟ آیاخورده شدن موز اثر را کامل می کند و ایده اش را می سازد؟ آیا در کمدین طنز تنیده است؟طنز چه نقشی در پیدایش بیماری اخلاقی در جامعه و نیاز مدام توده به سرگرمی را داراست؟آیا به گفته ی فیلسوف آدرنو طنز در هنر به کمدی گرایش پیدا می کند و تلقین کننده یآن می شود که آشتی هست در حالی که سراسر زندگی را دشمنی و درگیری فرا گرفته؟  شاید بتوان گفت این پرسش ها  تجسمی وار در نشست پاسخ داده شدند ( اجرای کمدینیافت شده، اجرای سمبلیک اثر خانم اونو The apple_اثریکه به سرنوشت کمدین مبتلا شد و بوسیله ی جان لئون خورده شد، اثر الهام گرفته شده یبابک بهاری از کمدین؛ با چسباندن ترکیبی از میوه های تقریبا هم فرم کنار هم، اجرای سه گانه ی مونالیزا، پخش  کلیپ اجرای کمدین و عکس های آثار پیشین کاتالان).برای درک بهتر بابک بهاری می افزاید: آنچه مارسل دوشان پدر هنر مفهومی بدان اشاره میکند خنثی بودن شی بعنوان اثر ( نشانه بودن نه مصداق بودن ) است تا بتوان با آن پیوندیایجاد کرد. اشیای معمولی روزمره خودشان هستند مانند جعبه های مارک بریلو اما اگر هنرمند بسته بندی های شبیه آن را به قصدهنر بسازد همان جعبه ها مفهومی دیگر پیدا می کند و درباره چیزی جز کارکرد همیشگی شانمی باشند. در حقیقت درباره چیزی هستند.

-" پذیرفتن هنر مدرن به معنای رد و حتی هم سطح شمردنآن با هنر کلاسیک نیست. هر اثر مفهومی شایسته ی توجه ببینده نیست. با این همه پس هنرچیست؟ هنر خوب ایده ی خوب است."

همین ایده ی خوب پرسش و پاسخ های دوستدارهای هنر را باردیگر تا ساعتی به شوق آورد. ایده ها و دیدگاه هایی که امید است هم ادامه یابد و  هم در آسمان تاریک هنری ایران سوسویی بیفروزد.

 

دی 1398


چرا هنر مدرن . است؟

 

 

دومین نشست از سلسله نشست های هنرهای تجسمی در فرهنگانرازی با پرسمان واکاوی کلیپ(چرا هنر مدرن بد است؟") از فلورزک نقاش رئالو استاد دانشگاه پراگا برگزار شد.

پس از پخش کلیپ، بابک بهاری همانند روال گذشته با معرفیکتاب های برگزیده، نشست را آغاز کرد؛ هنر مدرنیسم، هنر مفهومی، راهنمای هنر مدرن، زیباشناسی،هنر معاصر، دادا و سوررئالیسم، قدرت هنر از نگاه مارکسیسم، سه گانه ی دکتر سمیع آذر(مدیر گذشته ی موزه ی هنر های معاصر)، هنر زندگی اجتماعی، تاریخ هنر، تاریخ زشتی وتاریخ زیبایی از این جمله اند.

اما هنر چیست؟ فرآیندی که تعریفش را نمی دانیم ؛ اما بههرکسی که به شیوه ای با آن مرتبط می شود، تشخص می بخشد. هنر کلاسیک بنا به تعریفافلاطون به تقلید از طبیعت می پردازد و فلورزک هم با همین نگاه دست به نقد هنر مدرنمی زند. فلورزک هنر مدرن را  بد می خواند ودر گفته هایش واژه هایی مانند زشت، بد، مشمئزکننده، بی ارزش  و در نهایت پیشنهادش: آنچه خوب نیست را کنار بگذاریماست را بکار می برد که همسانی جالبی هم از جنس واژگان و هم پیشنهادش با متن سخنرانیهیتلر و سایر رهبرهای از این دست (استالین و مک کارتی) دارد؛ سیل لجن و مدفوع، جنونآمیز، احمقانه، وراجی، بی ارزش، آنچه را نمی فهمید نابود کنید. همین دستاویز به بیکاریو گاه به نابودی هنرمندهای سرشناس و ناشناس می انجامید.

 پریشانی و تشویشنخستین واکنش توده به هنرمدرن است و بگفته ای؛ هنر مدرن پاسخ گوی فرهنگ عامیانهی توده ها نیست.

اکنون به  مثالها بر می گردیم. مجسمه ی داوود و سنگ 340 تنی، دو اثری که او به مقایسه ی آنها می پردازداین اثرها در دو جایگاه و سبک متفاوت و بدون هیچ پیوند تاریخی و عقلانی با یکدیگرند،مجسمه داوود هنر دیداریست و برای حظ بصری بردن (شاید بتوان مجسمه داوود را با اثر موسیرودن قیاس کرد که هردو به بهره گیری از اسطوره، دین و بر اساس الگوهای زیباشناسی وتقلیدی هستند). ولی سنگ 340 تنی یک اثر مفهومی و حسی است که در ورودی موزه گذاشته شدهتا بازدیدکننده ها برای ورود از زیر آن رد شوند، ایده ی تازه و شیوه ی القای حس ترسیا از زیر کوه رد شدن. تجربه ای که با دیدن مجسمه ی داوود به ما دست نمی دهد. بابکبهاری با مثال شعر نو یادآوری می کند: با توجه به زمانه هنر دگرگون می  شود و این به معنای برتری هنر نو یا بی ارزشی هنرکلاسیک نیست.

به جای گفتن اینکه هنر مدرن بد است چرا نمی گوییم: چراهنر نو مهم، جذاب و تاثیرگذار است؟ سه ویژگی اصلی هنر مدرن، آزادی بیان، تقدمایده بر اثر و نداشتن وابستگی به متریال خاص است. هنر مدرن هنر برای مخاطباست. ( مگر نه اثر سکوت جان کیج  اگر در اتاقیخالی اجرا شود شکل نمی گیرد چون اثر با صداهای اتفاقی از تنفس و عطسه شنونده ها معناو شکل می گیرد. در حالی هر کدام از سمفونی های بتهوون در اجرا ارزش خودش را بدون آنهانیز خواهد داشت!).مخاطب ارتقا دهنده و گاه بخشی از اثر است.

آقای بهاری در جهت ثبات سخن درباره ی خلاقیت در هنر مدرن،تمرینی را با اثر *قاب عمیق* بوسیله ی جا به جا کردن چند میوه و شی در درونش اجرا میکند؛ " هنر مدرن جسارت نوآوری" به ما می دهد. ایده هایی که از ناخودآگاهمانسر می زند و می توان اجرا کرد ویژگی که هنر کلاسیک از آن کم بهره است. مجسمه ی داوودهمیشه داوود می ماند. دیگر ویژگی هنر مدرن تابعیت ذهنی هنرمندها از ذوق و سلیقه ی خودشانبجای تابعیت از ذهن سفارش دهندگان(شاهان، درباریان، اشراف) است و در پایان بهم ریزیزبان معیار از مهم ترین ویژگی های هنر مدرن هستند. پدیده ای که به شمار تک تک هنرمندهابرایش تعریفی وجود دارد. بهنگام ناقوسی دیگر از هنر مدرن به صدا در می آید: کلیپ" اورسس ورلی هنر را مرتب می کند". ایده ای نو و خلاقانه و سرگرم کننده برایپایان بندی بحث نشست که خود می تواند آغازی برای نشست های بعد باشد. هنر مرتب سازی!


چشمه اثر مارسل دوشان هنوز به هنرمندهایی که نفس می کشند زندگی می بخشد
بابک بهاری با الهام از چشمه با بکارگیری از اسکناس های جهان دست به آفرینش دیگری زده است
این عکس به هنگام بزرگداشت صدمین سالگی اثر چشمه گرفته شده است.




پس از درنگی چند ماهه در برگزاری سلسله نشست هابه جهت ایمنی اجتماعی از تیرماه 1399 بابک بهاری دست بکار پیگیری این نشست ها شده است.
اینار به موشکافی آثار رنه مگریت و تاثیر او در هنرهای تجسمی می پردازد.
به امید دیدار شما دوستدارهای گرامی در روز یاد شده.




پس از درنگی چند ماهه در برگزاری سلسله نشست هابه جهت ایمنی اجتماعی از تیرماه 1399 بابک بهاری دست بکار پیگیری این نشست ها شده است.
اینار به موشکافی آثار رنه مگریت و تاثیر او در هنرهای تجسمی می پردازد.
به امید دیدار شما دوستدارهای گرامی در روز یاد شده.





سومین نشست از سلسله نشست های هنرهای تجسمی با پرسمان واکاوی آثار هنرمند بلژیکی " رنه مگریت " پس از درنگی سه ماهه در فرهنگان رازی برگزار گشت. در گام نخست، نشست با واگویه ای از نیچه کار خویش را آغاز کرد: اگر هنر نبود واقعیت ما را می کشت! بابک بهاری پس از بیان بیوگرافی کوتاهی از هنرمند، به مانند گذشته کتاب های نوشته و یا برگردانده شده در این باره را به دوستدارهای هنر شناساند. آشنایی با مگریت چاپ 1362، این یک چپق نیست،نقاشان همیشه پول دوست داشته اند، دادا و سوررئالیسم، خرده مقاله هایی درباره ی آثار مگریت ، پایان نامه ی مهتاب نسایی با خط مشی " تاثیرات روانشناسی در مکتب سوررئالیسم با تکیه بر آثار رنه مگریت" و کتاب ارزشمند : دستورالعمل های رنه مگریت به فیل آبی برای ایده یابی نوشته ی محمد حسین نیرومند از این چند می باشند. اما چرا رنه مگریت؟ هنر کاربردی، خیال پردازانه، برانگیزاننده ، تداعی و الهام بخش، بیدار کننده ی رویاها و به گفته ی دوشان:  دگرگون کننده ی طبیعت بشری بوسیله ی هنر هنرمند با روش طراحی و چیدمان؛ چنین است که بینندگان خویش را سردرگم و میخکوب می نماید.اما بابک بهاری ادامه می دهد این اندک کتاب ها که ما به زبان پارسی در دسترس داریم به موشکافی جنبه های فلسفی ((فوکو)) و زبانشناسی می پردازند که چندان در زمینه دیدگاه هنرورانه و تجسمی  راهگشا نیستند همانگونه که خود مگریت نیز می گوید: " خواست من این نیست چیزی را فهم پذیر کنم".
در گام دوم نشست  پرسمان (( واگرایی)) و ((هم گرایی)) شکافی تازه را در ذهن دوستدارهای هنر ایجاد کرد. همگرایی به معنای رسیدن به یک پاسخ و نتیجه از همه ی را ه ها [پاسخ نخست همان پاسخ پایانی ست] ، واگرایی رسیدن از یک پرسش به پاسخ هایی بی پایان و این یکی از اساسی ترین ویژگی های رنه  چه در کارهای تبلیغاتی و چه هنری اش می باشد. "هنرمند میان واژه ها رابطه ی نو ایجاد کرد که عموما در زندگی روزانه نادیده گرفته می شوند. آنها هیچ معنایی ندارند زیرا رمزآلودگیشان بیرون از معنایشان است و درک ناپذیر.ما تنها احساسشان می کنیم اما توصیف نه!"
سوررئال ها،خودکشی مادر، آَشنایی با چریکو (( نقاش متافیزیک))، خواندن های بسیار و کشش زیادش به داستان های پلیسی و تبلیغات از نیرومندترین نکته هایی هستند که در آفرینش های هنری او اثر گذاشته است. با این وجود بازتاب هیچ رخداد ناگوار و فاجعه ای در کارهای رنه دیده نمی شود، شاید چنین باشد که چریکو می گوید: مگریت بیدارکننده ی خیال های ماست، بسیار قوی تر از درماندگی حاصل از گرسنگی!
گام سوم، نشست را به اوج کار خویش می کشاند. بهاری می گوید: مگریت یک امر شخصی را همگانی می کند! نمونه اش بکارگیری از عکس های همسرش بروی پوستر تبلیغاتی ست و این درست وارونه ی روش دالی ست که یک امر همگانی را شخصی می کند! رنه به نمود اندیشه در نقاشی باور دارد و همین سرآغاز "دونشانه ها" می شود.ترکیب دو نشانه ی اصلی برای بیان و انتقال هر پیامی بس است. این نشانه ها می توانند رنگ، شی، شمایل و نام اثر باشد. در ادامه بابک بهاری چندی از آثار "چند نشانه ای" مانند لبخند ژود، جنگ چالدران، نامه ی قزاق ها به تزار، بازگشت غیر منتظره، گشت شبانه، خودفروش پیر،یوسف و برادرهایش را به نمایش و در برابرشان چندی دیگر از آثار "دونشانه ای" از رنه مگریت و هنرمندهای دیگر چون پیکاسو، دوشان، من ری، مالوویچ گزارد. نتیجه پرسشی شد رو به روی اثر آغازگر رنه! این یک پیپ نیست. اگر این پیپ نیست، پس چیست؟ و این جادوی میخکوب کننده ی نام به مثابه ی یکی از دو نشان است.

تیر 99






سومین نشست از سلسله نشست های هنرهای تجسمی با پرسمان واکاوی آثار هنرمند بلژیکی " رنه مگریت " پس از درنگی سه ماهه در فرهنگان رازی برگزار گشت. در گام نخست، نشست با واگویه ای از نیچه کار خویش را آغاز کرد: اگر هنر نبود واقعیت ما را می کشت! بابک بهاری پس از بیان بیوگرافی کوتاهی از هنرمند، به مانند گذشته کتاب های نوشته و یا برگردانده شده در این باره را به دوستدارهای هنر شناساند. آشنایی با مگریت چاپ 1362، این یک چپق نیست،نقاشان همیشه پول دوست داشته اند، دادا و سوررئالیسم، خرده مقاله هایی درباره ی آثار مگریت ، پایان نامه ی مهتاب نسایی با خط مشی " تاثیرات روانشناسی در مکتب سوررئالیسم با تکیه بر آثار رنه مگریت" و کتاب ارزشمند : دستورالعمل های رنه مگریت به فیل آبی برای ایده یابی نوشته ی محمد حسین نیرومند از این چند می باشند. اما چرا رنه مگریت؟ هنر کاربردی، خیال پردازانه، برانگیزاننده ، تداعی و الهام بخش، بیدار کننده ی رویاها و به گفته ی دوشان:  دگرگون کننده ی طبیعت بشری بوسیله ی هنر هنرمند با روش طراحی و چیدمان؛ چنین است که بینندگان خویش را سردرگم و میخکوب می نماید.اما بابک بهاری ادامه می دهد این اندک کتاب ها که ما به زبان پارسی در دسترس داریم به موشکافی جنبه های فلسفی ((فوکو)) و زبانشناسی می پردازند که چندان در زمینه دیدگاه هنرورانه و تجسمی  راهگشا نیستند همانگونه که خود مگریت نیز می گوید: " خواست من این نیست چیزی را فهم پذیر کنم".
در گام دوم نشست  پرسمان (( واگرایی)) و ((هم گرایی)) شکافی تازه را در ذهن دوستدارهای هنر ایجاد کرد. همگرایی به معنای رسیدن به یک پاسخ و نتیجه از همه ی را ه ها [پاسخ نخست همان پاسخ پایانی ست] ، واگرایی رسیدن از یک پرسش به پاسخ هایی بی پایان و این یکی از اساسی ترین ویژگی های رنه  چه در کارهای تبلیغاتی و چه هنری اش می باشد. "هنرمند میان واژه ها رابطه ی نو ایجاد کرد که عموما در زندگی روزانه نادیده گرفته می شوند. آنها هیچ معنایی ندارند زیرا رمزآلودگیشان بیرون از معنایشان است و درک ناپذیر.ما تنها احساسشان می کنیم اما توصیف نه!"
سوررئال ها،خودکشی مادر، آَشنایی با چریکو (( نقاش متافیزیک))، خواندن های بسیار و کشش زیادش به داستان های پلیسی و تبلیغات از نیرومندترین نکته هایی هستند که در آفرینش های هنری او اثر گذاشته است. با این وجود بازتاب هیچ رخداد ناگوار و فاجعه ای در کارهای رنه دیده نمی شود، شاید چنین باشد که چریکو می گوید: مگریت بیدارکننده ی خیال های ماست، بسیار قوی تر از درماندگی حاصل از گرسنگی!
گام سوم، نشست را به اوج کار خویش می کشاند. بهاری می گوید: مگریت یک امر شخصی را همگانی می کند! نمونه اش بکارگیری از عکس های همسرش بروی پوستر تبلیغاتی ست و این درست وارونه ی روش دالی ست که یک امر همگانی را شخصی می کند! رنه به نمود اندیشه در نقاشی باور دارد و همین سرآغاز "دونشانه ها" می شود.ترکیب دو نشانه ی اصلی برای بیان و انتقال هر پیامی بس است. این نشانه ها می توانند رنگ، شی، شمایل و نام اثر باشد. در ادامه بابک بهاری چندی از آثار "چند نشانه ای" مانند لبخند ژود، جنگ چالدران، نامه ی قزاق ها به تزار، بازگشت غیر منتظره، گشت شبانه، خودفروش پیر،یوسف و برادرهایش را به نمایش و در برابرشان چندی دیگر از آثار "دونشانه ای" از رنه مگریت و هنرمندهای دیگر چون پیکاسو، دوشان، من ری، مالوویچ گزارد. نتیجه پرسشی شد رو به روی اثر آغازگر رنه! این یک پیپ نیست. اگر این پیپ نیست، پس چیست؟ و این جادوی میخکوب کننده ی نام به مثابه ی یکی از دو نشان است.

تیر 99



One day I wake up thinking, how I would like to be free!
I lay down in the time when the bees hum lazily, thinking,
how I'd like to fly like the birds above?
As the sun shone over me showing me all it's grandeur,
I felt like shouting, 'O sun, take me upon ur path and lead away from all these responsibilities. how I'd like to just shine above without any my responsibilities! '
The sun shined o'er me warmly and said, 'My little dear sweet boy!
life is a journey, not a success. Risk and responsibility are a part of life.
You can't avert them.learn and go back finish your experience. '
It was then that I learnt that life is not just enjoy but where you live
and make live your life.
So, follow life, live and make live and enjoy.
pablo picasso

روزی از خواب بیدار می شوم و می اندیشم چگونه می خواهم آزاد باشم!
هنگامی که زنبورها به سستی وزوز می کنند درازکش می اندیشم
که چگونه دلم می خواهد مانند پرندگان بالای سرم پرواز کنم؟
هنگامی که خورشید به من می تابید و همه ی شکوهش را به من نشان می داد
گویی فریاد می زدم " ای خورشید، مرا بر راه خود ببر و از همه ی این مسئولیت ها برهان. چگونه می خواهم در آن بالا و بی هیچ مسئولیتی بتابم و بدرخشم
خورشید به گرمی بر من تابید و گفت: پسرک شیرین و گرامی ام!
زندگی سفرست! نه پیروزی.خطر و مسئولیت  بخشی از آن.
جلویش را نمی توانی بگیری. بیاموز به گذشته بازگرد و تجربه ی خویش را به پایان ببر
آنگاه بود که آموختم که زندگی تنها برای خوش گذراندن نیست بلکه جایی ست
که زندگی کرده و آن را زنده می گردانی
پس، در پی زندگی رو، زندگی کن و خشنود باش.

پابلو پیکاسو


برگردان: مهتاب خطیر







چهارمین نشست از سلسله نشست های هنرهای تجسمی با پرسمان واکاوی آثار و تاثیر نقاش، مجسمه ساز، سفالکار، شاعر و نمایشنامه نویس اسپانیایی " پابلو پیکاسو " بر هنر تجسمی مدرن جهان در فرهنگان رازی برگزار و همزمان در شبکه اجتماعی اینستاگرام فرهنگان پخش گردید. گام نخست نشست، به بیان بیوگرافی کوتاهی از هنرمند و سپس به آَشنایی با کتاب های چاپ شده در این باره گذشت. پابلو پیکاسو نوشته ی کیت اسکار برو، زندگی و هنر پیکاسو، قدم اول، گفتگو با پیکاسو، گفتارهایی از پیکاسو، رسولان رنگ، رقابت در هنر مدرن، نقاشان همیشه پول دوست داشته اند از این چند هستند.
 سبک کوبیسم همواره پیکاسو را به یاد هنرجویان می آورد و این در حالی ست که می توان ژرژ براک را آغازگر این سبک از هنر دانست. اما چرا پیکاسو نمادین می شود، نه براک؟ پاسخ چنین است: بازتاب زیست در آثار.
"مثل یک حرفه ای قوانین را بیاموزید آنگاه آن را مثل یک هنرمند بشکنید چون هنر پریدن در تاریکی ست."
پابلو پیکاسو مهم ترین اساس هنرمند را آفریدن و آفرینش می داند. او در 91 سال از زندگی اش 20 هزار اثر از خویش به جا گذاشت. این اثرها ، شاهکار، چند باره کاری آثار گذشته و کپی کاری هستند." در هنرهیچ چیز مهم تر از نخستین اقدام نیست". نقاشی که در 15 سالگی "عشای ربانی" را می آفریند، از مانند کودکان کشیدن می گوید و این نه به معنای مهارت کشیدن است که درون مایه و ذهنیت کودکانه است. وی پیش از رسیدن به کوبیسم دو دوره ی هنری رنگی را پشت سر می گذارد: دوره ی آبی ؛ که پس از خودکشی یکی از نزدیک ترین دوستانش برای یک دلدادگی ناکام رخ می دهد؛ با ویژگی هایی چون چیره بودن رنگ آبی، لاغر و شکننده بودن سوژه ها که بیشتر ولگردها و دریوزگان هستند و نمایانگر اندوه بی کران ؛ دوره ی   رز (صورتی ) :  نقاشی هایی  که نتیجه ی سرخوشی داشتن رابطه با ((فرنان الیویه)) است و چیرگی رنگ صورتی بر سوژه ها که بیشتر زن ها، سیرک ها و دلقک ها می باشند. پیکاسو با پیش کشیدن پرسمان های نو و بیرون از چارچوب های پذیرفته شده که حتا امروز دردسرساز و دشوار است با اثر " دوشیزگان آوینیون" نخستین گام خویش را در کوبیسم برمی دارد هر چند که بوسیله ی همه ی دوست های بزرگ هنرمندش از براک تا آپولینر رد می شود و او را سرخورده می کند.
پایان بندی بخش نخست، نمایش گزارش تصویری شاپور وصال یکی دوستدارهای نشست هنر از موزه ی پیکاسوی فرانسه برای بیشتر شناختن آثار کمتر دیده شده ی پابلو بود.
گام دوم نشست به موشکافی شعرها، نمایشنامه ها و تک نمایشنامه برگردانده شده ی پیکاسو به فارسی می پردازد. شعر برگزیده و برگردان شده ی ویژه نشست و تکه خوانی از نمایشنامه ی "چهاردختر بچه".
پیکاسو با رفتن مدام به تماشاخانه ها، گالری ها، موزه ها، کافه نشینی با هنرمندهای دیگر و سفرهای بی شمارش ایده های خویش را بدست می آورد. روستای پلارس جایی ست که هنرمند درباره اش می گوید: هر چه آموختم از آنجا بود. اینکه چه آموخته که چنین او را زیر و بر کرده تا امروز روشن نگردیده است.
پل بین بخش دوم تا سوم نشست عمرعقیل شد. هنرمندی که در جنبشی نوآورانه نقاشی های پیکاسو را به حجم درآورده است. بازآفرینی نقاشی با چیدمان شی. تونی شفرازی((رئیس پیشین موزه هنرهای معاصر )) دلال نامدار آثارهنری که امروز گالری دار هنرهای نمایشی شفرازی در نیویورک است، در سال 1974 واژگان ((ما را بکشید)) را با رنگ قرمز روی سراسر شاهکار "گرنیکا" اسپری کرد. اثر باشکوهی که امروز تابلو فرشش در سازمان ملل متحد می باشد. پس از گذر از این پل بابک بهاری جنبه های سبک کوبیسم در موشکافی آثار گنجایش ها را برای بکارگیری یادآور می شود:
کوبیسم تحلیلی از بین بردن جزییات_ چیرگی یک رنگ ، کوبیسم ترکیبی بازگشت رنگ ها و کلاژ (بکارگیری حروف، شن، تکه رومه در اثر). در ادامه ی راه خوان گریس و فرنان لژه نیز کوبیسم شاعرانه را پایه می گذارند.
"هنرمند ظرفی ست برای احساس هایش که از همه جا می آیند."
و این چنین کوبیسم به هنر آبستره و انتزاع می رسد و کلاژ به "سرگاو " و هنر مفهومی این مهمترین رخداد در هنر مدرن جهان.

مرداد 1399 خورشیدی




مرد بی ستاره در آسمانِ پرستاره

نسان ونگوگ نقاش پست امپرسیون هلندی که بیشتر آثارش شامل تک‌چهره، خودنگاره، چشم‌انداز، طبیعت بی‌جان،  و گل آفتابگردان است، عمده کارهای شناخته‌شده‌اش را در دو سال آخر زندگی‌اش تکمیل کرد. 
او در جوانی عمیقاً مذهبی بود و آرزو داشت کشیش شود. از سال ۱۸۷۹ به عنوان مُبلغ مسیحی در میان کارگران زغال‌سنگ در بلژیک فعالیت کرد و در آنجا آغاز به کشیدن طرح‌هایی از مردم محلی نمود. در سال ۱۸۸۵تابلوی "سیب زمینی خورها" را که نخستین کار مهم او شناخته می‌شود کشید. ونسان در زمان حیاتش در گمنامی به‌سر می‌برد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو، یعنی"تاکستان سرخ"  را فروخت و عمده شهرتش بعد از مرگ را مدیون همسر برادرش است.
او آرزو می‌کرد که روزی نقاشی مرهم درد چشم‌هایی باشد که در جست‌وجوی آرامش به دیوار خیره مانده‌اند.
ونگوگ در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی اختلال دوقطبی و فشار روحی رنج می‌برد.

باقی را از زبان "بابک بهاری" بشنوید به تاریخ پنجشبه، بیست و چهارم مهرماه جاری. 
ساعت پنج عصر در خیابان هلال احمر-نبش خیابان مرادی-کتابفروشی فرهنگان






جهان اشر و بشر

 " همه ی کارهای من بازیهایی هستند  بازی هایی کاملا جدی" این واگویه زنگ پنجمین نشست از سلسله نشست های هنرتجسمی جهان را در فرهنگان رازی به صدا درآورد. هنرمند هلندی که بیش از آنکه شهره به هنرش باشد ریاضی دان ها را سر شوق می آورد. از وی 5 کتاب یه فارسی در آمده است. از نشر بهار دو کتاب، سرگذشت اشر و آثارش،گودل اشر باخ و یک کتاب دیگر از نشر میردشت. پایان نامه ای نیز به نام " فریب بصری در آثار تصویرگرایان نوگرا" نوشته شده است که بخشی از آن به اشر می پردازد. اشر در خانواده ای (از سمت مادری) درباری زاده شد. شهره ی این خانواده چنان بود موسولینی در غسل تعمید یکی از فرزندان اشر شرکت جست، موریس در زندگی اش بسیار سفر کرد و ایتالیا و اسپانیا را بسیار دوست می داشت. زمینه های کاری وی تنها به ریاضی بسنده نمی کند و وی لیتوگرافی، آثار چاپ سنگی، معماری، گرافیک، عکاسی ، سایه زنی و قلم زنی نیز در کارنامه ی خویش دارد. او از عکاسی به دو روش بهره می برد: 1. عکاسی برای نقاشی (طرح زده از روی عکس) و 2. عکاسی برای عکاسی.
" نخست مهارت را بیاموزید سپس آن را در هم بشکنید"
کاشی کاری های مسجد های مسلمانان مور الهام بخش آفرینش نقش های زنجیره ای (موزاییکی) او شد. آنگاه فضاهای خالی پوشانده شد و تبدیل ها آغاز شدند. اما همه ی این ها به چه معناست؟ بابک بهاری با واکاوی یک به یک آثار و به شیوه ی کارگاهی با هنرجویان رازهای نهفته و گنجایش های نپرداخته به این جهان اشری آشکار کرد. اثر تجسمی " خانم و آقا" که الهام گرفته شده از فریب چشمی تکنیک اشری بروی دیوار رفت.
" من سال های زیادی را بر تسلط به تکنیک سپری کردم تا آنکه عینک خودفریبی را از چشم هایم برداشتم و به اجرای ایده هایم پرداختم."
زوج کاری ( شب و روز- پرنده و ماهی- تاریکی روشنی- انسان و حیوان.)، کریستال ها، بکارگیری گنجایش های نوری به شیوه ای دیگر، فریب های چشمی، ابدیت و بی کرانگی (نوار موبیوس که به اجرا نیز درآمد)، بازتاب های از ویژگی های جهان اشر هستند. تاثیری که پس از خودش بر هنر گذاشت بهره برداری های گوناگون از فریب چشمی، پیدایش آپ آرت هاست.
" با آنکه در ریاضی آدم پیروزی نبودم اما گویی به آنها نزدیک ترم تا به هنرمندها. ریاضی دان ها تا پشت در هنر آمده اند اما ورای آن نرفته اند. ( دوستدار راه هستند نه به باغی که پشت آن است). مردم برای درک آثارم ترجیح می دهند درباره اش بخوانند تا اینکه به آن نگاه کنند."
اما براستی چرا چنین است؟ به مانند خیام ریاضی دان که اندک شماری شعر از وی به جای مانده اما فرهنگ او را شاعری می نامد که ریاضی نیز می داند! چگونه اشر به سود ریاضی مصادره شد؟
" من در این رشته تنها ماندم و چرا در میان همه ی هم ترازهایم هیچکس شیفته ای این رشته های زنجیره ای نیست؟"
بابک بهاری اینگونه پاسخ می دهد: پس از موشکافی و پژوهش های بسیار به چند نتیجه رسیدم درباری بودن خانواده وی و ارتباطش با موسولینی، منتقدهایش بیشتر ریاضی دان ها هستند، در کتاب های شناسنامه دار هنر تجسمی جهان نامی از وی برده نمی شود و نبود بازتاب رخدادهای جهانی در آثارش حتا دو جنگ جهانی! او بیشتر سرگرم پرداختن به پرسمان هایی درباره دین، نسبیت، تکامل است و به جز یک مورد (راهبان در رفت و آمد) کمتر به امور شخصی می پردازد.
پایان بندی نشست چنین رخ می دهد " دوست های گرامی من گنجایش ها را بیاموزید و بر هم بریزیدشان، از سه کار قلم زنی اشر دو کار بسیار متفاوت است و جاوید حال آنکه یکی دیگر که با مهارتی درخشان کار شده به مانند آثار گذشته (قلم کار ایرانی) میان دریای مهارت های همسان شده گم گشته است و گم گشته های بزودی ناپدید خواهند شد آنچنان که قلم کاری میهنی در شیراز تبریز و اصفهان رو به فراموشیست زیرا که کسی شهامت ایده پردازی و شکست چارچوب ها را به دل راه نمی دهد. بیاموزید بشکنید و اجرا کنید.
شهریور 1399



مرد بی ستاره در شب پر ستاره

وه مرگ چه شتابی گرفته بود
نه آنچنان که پیش افتی ز ما
تو به شکار آمده ای
پی درخت آوازخوان برای جهان خاموشت
روییده
بین خزر و خلیج
شتابان گریختی
مبادا
وسوسه ی پرندگان
بازت گردانند
با صدای شجریان

یک میکروفون خالی در جایگاه و شعری از بابک بهاری آغازگر ششمین نشست هنر و نماد سپاسگزاری هنرجویان از استاد آواز ایران گشت.
" نقاش هایی هستند که از بوم نقاشی می ترسند"، اما این بوم خالیست که از نقاش پر شور می هراسد " هر چه می اندیشم می بینم هیچ چیز راستین تر از مهر به انسان نیست" 
ونسان ون گوگ، گندم و آفتاب گردان هلندی به شیوه ای پایدار بازتاب این مهر را در همه ی آثارهایش به نقش در می آورد، چه طبیعت بی جان ( کفش ها ، صندلی گوگن، آفتاب گردان) چه منظره ها ( پل متحرک، گندم زارها و کشتزارها و کلاغ ها) چه کارگرها و کشاورزها  و خود نگاره ها. او با نگاهی ویژه و در پس داستان، هر چیزی را می کشد. پشت نگاه انسانی اش به شب و جهان و همه ی هستی "شب پرستاره" را می آفریند.
ونسان تنها در 10 سال پایانی 37 سال زندگی اش که به رنگ روی می آورد 900 تابلوی روغنی 150 آبرنگ 1033 طراحی و پیش طراحی و هزار و اندی نامه (800 شمار آن در دسترس هست) از خود به جای گذاشته است. نامه هایی که در درک آثارش جایگاهی در خور دارند.
شاید بیش ازهر نقاش مدرنی از ون گوگ (بیش از ده کتاب) به شیوه ی جداگانه  کتاب نوشته و یا به فارسی برگردانده شده است؛ شور زندگی، زندگی و هنر ونگوگ، گوش ون گوگ، دیدار با ونسان ون گوگ ( ویژه کودکان)، ون گوگ کدام زندگی کدام هنر، در شکوه علف زار و همچنین کتابهایی از نشر دیبایه و بهار از این دسته اند و کتابی ارزشمند به ترجمه اقای خاوری نژاد که متاسفانه زیر تیغ چاپ سال هاست مانده است اما هنوز می توان در میان کتابهای هنر مدرن چون رسولان رنگ و چندی دیگر بخش های آفتابگردانی جست. مقاله ی " نگاهی به خود نگاره های ونسان ونگوگ" نیز از جمله فصل خوب واکاوی آثار این مرد بزرگ هنر می باشد.
صندوقچه ی جیبی گلوله های نخی رنگی نقاش برای درک بیشتر رنگ ها و پیوندشان با نت ها همیشه همراه او بود. دوره ی نواختن پیانو را سپری می کند تا "سنسوریا" را لمس کند. افزون بر رنگ ها خط هایش ، خطهای لرزانی ست که به رنگ ها شدت می بخشند! او راه می رود نگاه می کند و می آفریند.
" من ساخته نشده ام میل نفسانی خاصی را در هنر خشنود سازم بلکه می خواهم درکم از احساس های انسانی بدرستی بیان کنم"
و چنین نیز می شود. از این رو هیچ یک از هنرمندها  و نقاش ها و حتا مردم ساده نیز به نمایشگاه او سری نمی زنند و او را نقاش دیوانه می خوانند. هیچ کس به جز گوگن که آفتابگردان ها در چشم هایش می درخشند و همین درخشش سبب می شود تا ون گوگ سرخوشانه به آفتابگردان هایش پر و بال بدهد.
شش تیزر از شش فیلم اکران شده ی زندگی و آثار ونسان به نمایش درآمد تا اندکی سنگینی بار شکست های هنری هنرمند از دوش نشست کم شود. پس از آن بابک بهاری ادامه می دهد:
شاید سرنوشت تلخ و پر از درد و شلیک گلوله ای در سینه ی چنین نیک مرد آفریننده ای از چند جهت باشد: درگیری های خانوادگی، ناکامی در پیشه هایش (آموزگاری، خرید و فروش آثار هنری و حتا کشیشی)، ناکامی در داشتن خانواده زن و فرزند با همه ی عشقی که به زن ها در هستی اش موج می زد و هر بار دست ردی که به سینه اش می خورد، بیماری های عصبی و بی چیزی و وابستگی مالی اش به تئو برادرش، مهم تر از همه ناکامی اش در هنر! او که بر اساس گفته ی افلاطون از طبیعت تقلید بی چون و چرا نمی کرد ، پایه های فرمی را در هم می شکست و چنان دقتی در مهارت تقلید از خود نشان نمی داد؛ می گفتند که او زشت و زمخت می کشد!
" به جای آنکه همان چیزی را بکشم که پیش چشمم هست می خواهم رنگ هایی که دلم می خواهد را بکار ببرم تا احساس خود را بیان کنم!"
ون گوگ رنگ ها را خالص روی بوم می کشید و آنها در هم نمی آمیخت.
" به جای نقش و نگارها در کلیساها دوست دارم چشم های انسانی بکشم زیرا روح انسان برایم گیراتر است".
"تاکستان سرخ" تنها اثری ست که در زمان زنده بودن نقاش به فروش رفت و البرت اورید تنها کسی بود که نقدی مثبت درباره سبک ونسان نوشت.
" نقاش آینده چنان نقاشی خواهد کرد که تاکنون همتا نداشته است، هیچ کاری نکردن و اشتباه نکردن بازایستادن است و میان مایگی!"
و این پیشگویی نقاش بار دیگر با رونمایی سه اثر ویژه از بابک بهاری به حقیقت پیوست. سه اثر که رنگ و خطوط و کلاژ و ایده و مفهوم را از خود یکجا می تراواند. در پایان ستاره های شمع گون شب پر ستاره(یکی از سه آثاری که به اجرا در آمد) سالن تاریک فرهنگان روشن ساخت و هنردوستان را میان فرم و ایده فرو خورد.

مهر 1399



موضوع جلسه "سلسله نشست های هنرمدرن" این ماه مربوط به "فریدا کالو" نقاش مکزیکی و یکی از ن نامدار تاریخ هنر معاصر است که به‌ویژه به‌خاطر خودنگاره‌های هنرمندانه‌اش، مشهور است.
تحلیل و بررسی این جلسه را #بابک_بهاری برعهده دارد که  با رعایت پروتکل های فاصله گذاری در ساعت پنج عصر پنجشنبه بیست و هفتم آذر در سالن همایش کتابفروشی فرهنگان واقع در خیابان هلال احمر- نبش خیابان مرادی برگزار می گردد.



آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

thersegaso drivamnodand Sean's memory Florence's memory سینی نشا اصفهان Wayne's style مخازن پلی اتیلن مازندران کار دله هنوزم که هنوزه دوسش دارم مقالات حقوقی فروشگاه اینترنتی چیستا الکترونیک شیراز